چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ ۰۵:۴۰

جزییات مقاله

تاملی بر صیانت از آزادگی در پرتو استبداد ستیزی در آموزه های سیاسی جضرت علی (ع)

 

چکیده

این نوشتار بر آن است تا با جستاری در رهیافت امام علی (ع) به مثابه نمونه عالی قرآن ناطق و تجسم عینی سنت نبوی، به بازخوانی اجمالی جایگاه رفیع آزادگی و حقوق انسان به عنوان خلیفه الله با تاکید بر سپهر سیاسی بپردازد. با توجه به حوزه گسترده اقتدار و قدرت حکومت ها شاید بتوان ادعا کرد که هیچ عرصه ای به اندازه عرصه سیاست بویژه در حکومت های مستبد، آزادگی، کرامت و حقوق انسانها به عنوان شهروندان در معرض آسیب و تهدید قرار نمی گیرند. لذا در این مقاله سعی شده تا با غوری در آموزه های سیاسی امام علی (ع) در قالب مقوله استبداد ستیزی یا آزادی سیاسی، پاره ای از دستورات و سفارشات آن حضرت به فرمانروایان و فرمانبران ناظر بر اجتناب از هر قول و فعلی که اسباب تضییع حقوق، حرمت و حریت و سلطه پذیری و سلطه جویی و تحقیر انسانها می شود، مورد امعان نظر قرار گیرد.

مقدمه

در فلسفه قرآن، انسان را در اوج عظمت و اصالت می بینیم. خداوند متعال انسان را کرامت بخشیده و موجودی برتر (قرآن، اسراء، 70) و خلیفه روی زمین نهاده بدانگونه که حتی فرشتگان مامور شدند در پیشگاه او خضوع کنند (همان، 73) انسان حامل بار امانت الهی است که همان شعور و آزادی و اراده نافذ و انتخابگر است که مسوولیت زا و رمز انسانیت است. انسان در میان موجودات عالم، موجودی باارزش و شاهکار گرانبهایی است تا آن حد که در جایی از قرآن پس از ذکر مراحل مختلف خلقت خداوند به خودش تبریک می گوید (همان، مومنون، 14)

جامعه سیاسی از فرمانروایان و فرمانبران ترکیب شده است. قدرت سیاسی دارای انچنان امکانات و ابزارهایی است که بواسطه آن فرمانروایان اقلیت می توانند با سلب آزادی خدادادی اراده خود را بر اکثریت فرمانبران تحمیل کنند (قاضی، 1379، ص 17) بدین سان که زمامداران با شیوه های حکمرانی مستبدانه، سلطه جویانه و تحقیر و تذلیل مردم، آنان را به یوغ بندگی خود بکشند. از جانب دیگر، در غیاب آزادی در فضای رعب و وحشت و اختناق ایجاد شده توسط مستبدین، شهروندان مرعوب و مظلوم، عزت و کرامت و آزادمنشی خود را پایمال کرده و با بروز رفتار و گفتارهایی مطیع و منقاد محض چنین حاکمانی می شوند.

این پژوهش درصدد آن است تا با تتبع در آراء و عقاید سیاسی و روش زمامداری حضرت علی (ع)، اهمیت ، ضرورت و سازوکارهای صیانت از آزادی و کرامت و منزلت والای انسانی و مقابله و ستیز با استبدادگری را از منظر آن حضرت تبیین نماید.

1- نفی بندگی در برابر غیر خدا و افراط در تکریم حاکمان

یکی از مبانی و خصائص حکومت های استبدادی نگرش تحقیر آمیز نسبت به انسانها و فرمانبران است، بگونه‌ای که زمامداران مستبد، کل کشور من جمله مردم را ملک طلق خود می پندارند و به دیده بنده و برده به مردم نگریسته و حتی فراتر از آن حکومت شوندگان را تا حد حیوانات تنزل مقام می دهند و همواره از آنان توقع اطاعت محض و تعظیم دارند.(نائینی، 1359، ص 8-9)

حضرت علی (ع) به منظور زدودن هر گونه زمینه استبداد پذیری و استبداد پروری و ایجاد بستری مساعد برای ظهور آزادی سیاسی همیشه در مقام نظر و و عمل کوشش می کرد تا انسانها را مطلقاً از تن دادن به بندگی دیگران در هر شکل و شیوه ای و در هر سطح واندازه ای بر حذر دارد امام علی (ع) همواره مردم را به صیانت از آزادی خدادادی دعوت می کرد و به آنان تفهیم می‌نمود که مبادا گمان بردند که آزادی حقی است که زمامداران جامعه لطف کرده و به آنها عطا می نمایند لذا می‌فرماید: .> بنده کسی مباش که خدا تو را آزاد آفریده است».(دشتی، 1383، نامه 31، ص 378) حضرت علی (ع) رفتار بنده وار و بندگی را فقط در مقابل خداوند جایز می شمرد و همه حاکمان حتی خود را درردیف سایر بندگان خدا قرار می داد: «پس همانا من و شما بندگان و مملوک پروردگاریم که خدا و پروردگاری جز او نیست». (همان، خطبه 216، ص 316)

حضرت علی (ع) برای یادآوری بنده خدا بودن خود برای مردم بویژه کارگزارانش بسیای از نامه های خود به والیان مناطق مختلف را این گونه آغاز می کنند: «هذا ما امر به عبدالله علی امیرالمومنین< (همان، نامه  50 و 51، ص 400 و نامه 63، ص 428 و نامه 75، ص 438) از این رو از فرمانبران می خواست تا با وی قطع نظر از موقعیت سیاسی و منصب خلافت مانند انسانی عادی و بنده ای از بندگان خداوند رفتار کنند و از اکرام بیش از حد متعارف خودداری نمایند.

امام علی (ع) به هنگام عزیمت به صفین از شهر انبار عبور می کرد. دهقانان این شهر طبق رسوم ایرانیان که در برابر پادشاهان به خاک می افتادند در مقابل آن حضرت در تکریم افراط کرده پیشاپیش امام (ع) شروع به دویدن کردند.امیر مومنان(ع) آنان را به خاطر این عملشن مورد ملامت قرارداد و آن را مغایر منزلت والای انسانی و آزادمنشی دانست و فرمود که فرمانروایان و فرمانبران هیچکدام از این کار طرفی نمی بندند، مضافاً بر اینکه باعث مشقت مردم در دنیا و سرافکندگی و تیره روزی و عذاب آنان در آخرت می شود: به خدا که امیران شما از ا ین کار سودی نبردند و شما در دنیایتان خود را بدان به رنج می افکنید و در آخرتتان بدبخت میگردید. و چه زیانبار است رنجی که کیفر در پی آن است و چه سودمند است آسایشی که با آن ، از  آتش در امان است.» (همان، حکمت 37، ص 448)

امیرمومنان(ع) همیشه در صدد بود تا بانحاء مختلف به امت اسلام و پیروان خود بیاموزد که آزاده باشند و مناعت طبع وعزت نفس خود را نفس کنند و از انجام اعمالی که مایه تحقیر حیثیت و جایگاه والای آنان می گردد، پرهیز نمایند. بدین خاطر مکرر به اصحاب خوب  و مسلمانان می فرمود هنگامی که فرمانروایان شما بر مرکبند و شما پیاده اید، آنان را تنها بگذارید و بدنبال آنها پیاده نروید که پیاده رفتن در پی کسی که سوار مرکب است نمودی از افراط در احترام و نوعی ذلت فرمانبران به شمار می‌رود که شایسته مقام رفیع انسانیت نیست و از طرف دیگر سبب فساد و استبداد و غرور حکام می شود. امیرمومنان (ع) برای رفتن نزد اصحاب خود سواره به راه افتاد وکسانی در پی او پیاده به راه افتادند پس متوجه آنان شد و گفت حاجتی دارید؟ گفتند: نه ای امیر مومنان بلکه دوست داریم که همراه تو باشیم. حضرت به آنان گفت، پی کار خود بروید که اگر پیاده ای همراه سواره ای رود اسباب تباهی سواره و خواری پیاده است. (مجلسی، 1403، ج 41، ص 55)

2- طرد تملق و تمجید

امام علی(ع) همواره بر آن بود تا روحیه چاپلوسی و تمجید را که از نمودهای بارز حکومتهای استبدادی در حیطه تحقیر مردم توسط حاکمان مستبد و موانع پیدایی آزادی سیاسی محسوب می گردد از جامعه ریشه کن نماید. آن حضرت اینگونه رفتارها را بزرگترین آفت برای رهبران و حاکمان و خطرناک ترین و متداول ترین شیوه برای تذلیل و بندگی و خرد کردن شخصیت و فرمانبران می‌دانست که مانع انجام کار ویژه های زمامداران و احساس عزت و آزادگی مردم می شود. امیرمومنان(ع) ضمن تقبیح ستایش و توبیخ چاپلوسان و ستایشگران همیشه مردم را از این کار نهی می فرمود. در همین خصوص خطاب به مالک اشتر می فرماید: «بپرهیز از خود پسندیدن و به خود پسندی مطمئن بودن و ستایش دوست داشتن که اینها از بهترین فرصتهای شیطان است تا بتازد و کرده های نیکوکاران را نابود سازد». (دشتی، 1383، نامه 53، ص418)

روزی حضرت علی (ع) در صفین مشغول سخنرانی بود که مردمی به ستایش و تحسین آن حضرت پرداخت. امام (ع) در ادامه سخنرانی فرمود: در دیده مردم پارسا زشت ترین خوی والیان این است که خواهند مردم آنان را دوستدار بزرگ منشی شمارند و کارهاشان را به حساب کبر و خودخواهی بگذارند. خوش ندارم که در خاطر شما بگذارد که من دوستدار ستودنم و خواهان ستایش شنودن. سپاس خدا را که بر چنین صفت نزادم و اگر ستایش دوست بودم آن را وا  می‌نهادم .... و بسا مردم که ستایش را دوست دارند، از آن پس که در کاری کوشش آرند لیکن مرا به نیکی مستائید تا از عهده حقوقی که مانده است برایم و واجبها که برگردانم باقی است ادا نمایم. (همان، خطبه 216، ص 316)

امیر مومنان (ع) به منظور ارائه الگوی عملی ماندگار به همه انسانها ناظر بر اجتناب از رفتار تظاهر آمیز و چاپلوسانه و ستایش رهبران و زمامداران خویش به اصحاب خود و توده مردم دستور می دهد که با احتراز از محافظه کاری و ظاهر سازی و بله قربان گویی در برابر آن حضرت رفتاری طبیعی و صادقانه و شجاعانه و عاری از ترس داشته باشند و به جای کرنش و ستایش و اظهار سخنان باب میل و خوشایند آن امام و توجه به مقام والای معنوی و ایمانی وی کلام حق و واقعیات را هر چند تلخ و نامطلوب باشد گوشزد و او را راهنمایی نمایند تا در حکمرانی خود مرتکب خطا نگردد: «با من چنانکه با جباران سخن می گویند سخن مرانید چنانکه با مستبدان محافظه کاری می کنند از من کناره مجوئید و با ظاهر آرایی و بطور تصنعی آمیزش مدارید، و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید و نخواهم مرا بزرگ انگارید چه آن کس که شنیدن سخن حق بر او گران افتد و نمودن عدالت بر وی دشوار بود، کار به حق و عدالت بر او دشوارتر است پس از گفتن حق با رای زدن در عدالت باز نایستید که من خویشتن را ( به عنوان یک انسان) برتر از آن نمی دانم که اشتباه نکنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم مگر که خدا مرا در کار نفس کفایت کند که از من بر آن تواناتر است.(همان، ص 316) در همین راستا حضرت (ع) به مالک اشتر امر می‌کند که اطرافیان و کارگزارانش را از بین کسانی برگزیند که اهل تملق و نفاق نیستند و با صراحت لهجه و بدون ترس حقایق را علیرغم ناگوار بودن آن به وی بیان کنند و با آن بخش از کلام و اعمال وی که برخاسته از همراهای نفسانی بوده و مرضی خداوند نباشد همنوا و همراه نشوند: «و آن کس را بر دیگران بگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر گوید و در آنچه که برا ی هوای نفست کنی یا گویی- و خدا آن را از دوستانش ناپسند دارد کمتر یاریت کند». (همان، نامه 53، ص 406)

امام علی(ع) عزت و عظمت را فقط برازنده و مختص خداوند می داند و آن را برای بندگان ممنوع دانسته و کسانی را که سودای آن را در سر می پروند شایسته لعن خداوند معرفی می کند. حضرت علی (ع) در خطبه >قاصعه< که حاوی ملامت ابلیس است و در آن مردم را از تبعیت ابلیس بر حذر داشته به این مهم اشاره می‌فرماید: «قاصعه به معنای خوار شمردن است و در این خطبه به این دلیل که آن امام فخر فروشان و بزرگی طلبان را خوار و بی مقدار تلقی کرده >بدین نام< خوانده اند: سپاس خدای را که لباس عزت و بزرگی در پوشید و آن دو را برای خود برگزید و بر دیگر آفریدگان ممنوع گردانید. آن را خاص خود فرمود و بر دیگران حرام نمود. آن لباس را برگزید چون بزرگی او  را می سزد. و آن کس را از بندگان لعنت کرد که آرزوی عزت و برگی او را در سر پرورد». (همان، خطبة 192، ص 270)

امیر مومنان(ع) دراین خطبه به مردم هشدار می دهد و آنان را از اطاعت روسا و رهبرانی از خودشان که گرفتار نخوت شده‌اند، منع می کند: «بپرهیزید از پیروی مهتران وبزرگانتان که به گوهر خود نازیدند و نژاد خویش را برتر دیدند» (همان، ص 274)

3-  نفی رابطه سلطه طلبانه زمامداران با مردم

از ممیزات برجسته حکومتهای استبدادی رویکرد سیطره جویانه به حکومت و رفتار آمرانه با مردم و اعمال مدیریت تحکم آمیز در ادارة جامعه است. در واقع روابط فرمانروایان و فرمانبران درحوزه رویکرد مالک مابانه حاکمان به حکومت و تلقی بردگی و بندگی از مردم یک سویه و از نوع سلطه گرایانه و زورمدارانه است. در این قسمت افکار و رفتار ضد استبدادی و برخاسته از آزادی سیاسی حضرت علی(ع) یعنی ابتناء روابط مردم با زمامداران بر تکریم انسانها و آزادی انتخاب و تبعیت فرمانبران و احتراز از هر گونه اجبار و اکراه و به طور کلی طرد سلطه طلبی و راههای مبارزه با آن را بررسی می کنیم.

در اندیشه سیاسی حضرت علی(ع) حکومت و مدیریت به مفهوم امانتداری وخدمتگزاری است و هیچ گونه سلطه جویی و تحکم در آن راه ندارد و زمامداران امین و پاسدار حقوق مردمان و در برابر آنان مسئول و پاسخگویند. امیر مومنان (ع) به صراحت هر گونه تلقی وفهم سلطه گرایانه را ازحکومت و مدیریت نفی کرده و خدا را به شهادت می گیرد که نیت و غایت وی در اخذ قدرت به هیچوجه علاقه به قدرت و سلطه جویی و چشمداشت به مطامع پست دنیوی و امتیازات بی‌ارزش حکومتی نبوده است «خدایا تو خوب می دانی آنچه  از ما رفت نه به خاطر میل به سلطه و قدرت بود و نه به خاطر رسیدن به بهر های ناچیز دنیا». (همان، خطبه 131، ص 174)

با این نگرش، حضرت علی(ع) در فرمان تاریخی خود به مالک اشتر ضمن برحذر داشتن وی از  اتخاذ شیوه تحکم آمیز و سلطه گرایانه در کشورداری تبعات تباه گر و جبران ناپذیر آن را تذکر می دهد. به اعتقاد آن حضرت حکمرانی مستبدانه و جابرانه در وهله نخست خود حاکم را به وادی هلاکت و فساد می کشاند و موجب قساوت و سیاهی دل خود و مردم می شود و اسباب بی‌آبرویی و تخریب دین و آیین را فراهم می سازد و نهایتاً مردم را به مخالف و شورش برمی‌انگیزد: «مبادا بگویی من اکنون بر آنان مسلطم از من فرمان دادن است و از آنان اطاعت کردن که این عین راه یافتن فساد در دل و خرابی دین و نزدیک شدن تغییر و تحول است». امام علی (ع) تمام مناسباتی را که به نوعی رنگ و بوی سلطه داشت کاملا طرد می کرد و اجازه نمی داد آنگونه که با سلطه گران رفتار می کنند با آن حضرت رفتار کنند . لذا ضمن خطبه ای در صفین به یاران خود فرمود: «پس با من چنان که با سرکشان گویند سخن مگویید و چونان که با تیزخویان کنند از من کناره مجوئید». (همان، خطبه 216، ص 316 )

حضرت علی (ع) چنان از بکارگیری اجبار در اداره امور و شیوه‌های سلطه طلبان برای نیل به مقاصد اجتناب می ورزید که در سخت ترین شرایط نیز بدین شیوه متوسل نمی گردید. چنانکه در غوغای حکمیت فرمود: مرا نرسد که شما را به چیزی وادارم که آن را ناخوشایند می انگارید. (همان، خطبه208 ، ص 304)

بر طبق سنت لا یتغیر الهی سلطه گری همیشه با تباهگری ملازمت داشته است. مطالعه تاریخ سیاسی جهان موید آن است که سرنوشت محتوم جباران و مستبدان چیزی جز زوال و سقوط نمی باشد. عبرت آموختن از عاقبت سلطه خواهان یکی‌ از روشهای موثر برای دور شدن از تمایل به سلطه جویی و طرد هر گونه اعمال اجبار و خشونت در اداره امور بشمار میرود. حضرت علی (ع) با ترسیم آنچه بر سر سلطه جویان تاریخ آمده و زمامداران و کارگزاران خود و بالتالی همگان بویژه حکام آینده را به اجتناب از بکارگیری چنین روشهایی فرا می خواند. آن حضرت در ضمن خطبه ای که در کوفه ایراد کرد چنین فرمود: «همانا در روزگاران گذشته برای شما عبرتی است. کجایند عمالقه و فرزندان عمالقه کجایند فراعنه و فرزندان فراعنه؟ کجایند مردمانی که در شهرهای >رس< بودند آنان که پیامبران را کشتند و سنت فرستادگان خدا  را میراندند و سیرت جباران و سلطه گران را زنده کردند؟ کجایند آنان که با سپاهان به راه افتادند و هزاران تن را شکست دادند به آنان  که سپاهها به راه انداختند و شهرها ساختند». (همان، خطبه182، ص 248)

حضرت علی (ع)  همواره مصر و مراقب بودکه کار گزارانش به هیچ عنوان در اداره کشور به شیوه های زور مدارانه وسلطه گرانه را به کار نبندند و به آنان توصیه می نمود که به محض بروز روحیه تحکم و گرایش به سلطه آن را ریشه کن کنند و خود را از شر آن رها سازند تا عقل و دلشان را تباه و فاسد نکند و از راه ورسم الهی دورشان نسازد. آن حضرت درعهدنامه مالک اشتر ساز وکار رهایی از چنگال صفات رذیله وسوسه قدرت طلبی و برتری جویی و خود بزرگ بینی را نیز عرضه می دارد: «و اگرقدرتی که از آن برخورداری، نخوتی در تو پدید آورد و خود را بزرگ شمردی، بزرگی حکومت پروردگار را که برتر از توست بنگر که چیست و قدرتی را که بر تو دارد و تو را  بر خود آن، قدرت نیست که چنین نگریستن، سرکشی تو را می خواباند و تندی تو را فرو می نشاند و عقل از دسته رفته ات را به تو باز میگرداند». (همان، نامه 53، ص 404)

4- ضرورت رعایت حرمت و حقوق و تکریم فرمانبران

تبیین نحوه ارزش واصالت قائل شدن به مردم به مثابه یکی از مولفه های آزادی سیاسی ازجنبه حقوقی توسط امام علی(ع) موضوع این بخش را تشکیل می دهد. حضرت علی(ع) انسانیت را در جایگاهی بس رفیع می نشاند و بر این باور است که کلیه حکومت شوندگان اعم از مسلمان و غیر مسلمان >بما هو انسان < از احترام و یک رشته حقوق عام الهی برخوردارند. و رعایت آن را بر همگان واجب می‌داند. در بخش چشمگیری از نامه‌ها، خطبه‌ها و کلام قصار آن حضرت تصریحاً و یا تلویحاً به خاستگاه ، ضرورت و کیفیت تکریم و مراعات حقوق حکومت شوندگان اشاره شده است.

در همین چارچوب پس از آنکه امیرالمومنین به مالک توصیه می کند که قلب خود را آکنده از محبت و رحمت نسبت به رعیت کند و سلطه گرانه و آمرانه به آنان حکمرانی نکند در تبیین سرمنشا و وجوب تقید زمامداران به رعایت حقوق واحترام مردم چنین استدلال می نماید که فرمانبران یا مسلمانند که به جهت اخوت دینی و هم مسلکی و شباهت عقیدتی با حاکمان و یا اینکه غیر مسلمانند ولی  به لحاظ شباهت درخلقت با حاکمان یعنی صرف انسان بودن تکریم و تامین حقوق همه افرادی که در قلمرو حکومت اسلامی به سر میبرند بر کارگزاران دولتی واجب می شمارد: «آنان دو گروهند یا همکیشان تواند و یا همانند تو در آفرینش». (همان)

بدین خاطر جهت احترام مردم و حفظ حرمت و حریم خصوصی آنها چنانکه پیشتر بیان گردید امام علی(ع) به مالک فرمان می دهد که نه تنها در پی تجسس در امور مردم و کشف وافشای عیوب و معاصی مخفی آنها نباشد بلکه او را موظف می سازد تا پیش از هر کس در تربیت و اصلاح و رفع معایب و گناهان شهروندان تلاش بعمل آورد. امیرالمومنین علی(ع) حرمت و کرامت مردمان را برتر از همه حرمتها معرفی می نماید و حقوق مسلمانان را به اخلاص و توحید مرتبط می سازد . از این رو اعلام میدارد که زیر پا گذاشن حرمت حکومت شوندگان در واقع زیر پا نهادن همه حرمتهاست ودریدن هیچ حریمی با آن هماوردی نمی کند. و رعایت حقوق و حریم فرمانبران نمود و جلوه گاه خلوص و یگانه پرستی و مظهر پاسداری از حقوق مسلمانان و ادای آن، محسوب می گردد: «(خدا) حرمت مسلمان را ازدیگر حرمتها برتر نهاده و حقوق مسلمانان را با اخلاص و یگانه پرستی پیوند داده است». (همان، خطبه 167، ص226)

امام علی(ع) در عهد نامه ها و دستورالعمل حکومتی خودبه کارگزاران خویش شدیداً هشدار می دهد که پاسدار حرمت و حقوق فرمانبران باشند و به هیچ وجه به حریم کرامت و عزت آنان تعدی ننمایند و سخت مراقب رفتار خود با رعیت باشند. در فرامین حکومتی امیر مومنان(ع) حرمت وحیثیت انسانها چنان با ارزش انگاشته شده است که چیزی با آن قابل مقایسه نیست. در همین راستا به ماموران جمع آوری زکات متذکر می شود که گمان نبرند می توانند به میل خود و با زور و تحکم آمیز در جان و مال مردم دخل و تصرف کنند لذا به آنها موکداً دستور می دهد که چونان خادمین با حکومت شوندگان به مثابه مخدومین و صاحبان اصلی حکومت کاملاً مودبانه و با عطوفت رفتار کنند و از انجام هر فعلی که موجب اهانت و تضییع حقوق رعیت می گردد خودداری و روزند ورضایت خاطر آنان را جلب نمایند و آداب زیر را مراعات کنند: مسلمانی را نترسانند، بدون اجازه بر کسی وارد نشوند، حقوق ایشان را پاس بدارند، احترامهای لازم را در بدو ورود به جا آرند، بر آنان سخت نگیرند وایشان را در انتخاب سهم قابل پرداخت مخیر کنند و هر گونه مردم نظر دادند آن، را بپذیرند  و به سخنان آنها اعتماد کنند و فراتر از آن حضرت علی(ع) به جهت احترام انسانها رعایت حال حیوانات آنان را نیز لازم می‌شمارد و به ماموران خود اجازه نمی‌دهد که حتی با چارپایان رعیت با رعب و حشت برخورد و بدرفتاری کنند: «برو با ترس از خدا که یگانه است و بی همتا، مسلمانی را مترسان اگر او را خوش نیاید بر سر وی مران و بیش از حق خدا از مال اومستان چون به قبیله‌ای رسی بر سر آب آنان فرود آی و به خانه هایشان وارد مشو پس آهسته و آرام سوی ایشان رو تا به میان آنان رسی و سلامشان کن و در دورود گفتن کوتاهی مکن سپس بگو: بندگان خدا، آیا خدا را در مالهای شما حقی است تا آن را به ولی او بپردازید؟ اگر کسی گفت نه، متعرض او مشو اگر کسی گفت آری، با او برو بی آنکه اورا بترسانی یا بیمش دهی یا بر او سخت گیری یا کاررا بر او سخت گردانی آنچه از زر یا سیم به تود دهد بگیر و اگر او را گاو و گوسفند و شترهاست بی رخصت او میان آنها در مشو که بیشتر آن رمه، او راست. و چون به رمه رسیدی چونان کسی به میانشان مرو که به رمه چیرگی دارد یا خواهد که آنها را بیازارد و چارپایان را از جای مگریزان و مترسان و با خداوند آن در گرفتن حق خدا بدرفتاری مکن پس مال را دو بخش کن و خداوند مال را مخیر گردان و هر بخش را برگزید، بپذیر و بر او خرده مگیر. پس، مانده را دو بخش کن و او را مخیر گردان و هر بخش را که برداشت متعرض او مشو، پس پیوسته چنین کن تا آنچه از مال او باقی می‌آید، حق خدا را ادا کردن شاید. پس حق خدا را از او بگیر(و اگر گمان زیاد کند) و خواهد آنچه را قسمت شده به هم بزند بپذیر. (همان، نامه 25، ص 360)

امعان نظر به صیانت و تکریم حقوق و حرمت مردمان از سوی کارگزاران حکومتی در اندیشه و سیره امام علی از چنان منزلت و اهمیتی برخوردار است که آن حضرت در نامه ای به عوامل حکومتی که لشگریان از حوزه ماموریت آن می گذشتند سفارشهای موکد در این خصوص نموده است مبنی بر اینکه سپاهیانش حق اذیت و رفتار سلطه طلبانه با مردم را ندارند و در صورت مشاهده تخلف و تعدی مراتب را به ایشان گزارش دهند تا در اسرع وقت موضوع را بررسی کرده و متخلف را به مجازات برساند. «اما بعد من سپاهیان را فرستادم که به خواست خدا به شما خواهند گذشت و آنچه را  خدا بر آنان واجب داشته به ایشان سفارش کردم . از نرساندن آزار و بازداشتن گزند. و من نزد شما و به موجب تعهدی که نسبت به شما دارم از آزاری که سپاهیان به مردم رسانند بیزارم، مگر آنکه گرسنگی سربازی را ناچار گرداند و برای سیر کردن خود جز آن راهی ندارد.

پس کسی را که دست به ستم گشاید کیفر دهید و دست بی خردان خود را از زیان رساندن به لشکریان و زحمت رساندن به ایشان در آنچه استثنا کردیم، بازدارید. من در میان سپاه جای دارم، پس شکایتهایی را که دارید به من برسانید و آنچه از آنها به شمار می رسد و جز بوسیله خدا و من توانایی برطرف کردن آن را ندارید با من در میان گذارید تا من به یاری خدا آن را تغییر دهم، إن‌شاءالله». (همان، نامه 60، ص 424)

عنایت حضرت علی(ع) به حقوق و کرامت حکومت شوندگان و مسئولیت خطیر رهبران و حاکمان در این زمینه تا آن حداست که وقتی زنی به نام سوده بنت عمار جهت شکایت از یکی از ماموران جمع آوران مالیات نزد آن حضرت که آماده اقامه نماز بود، رفت امام (ع) با مشاهده وی با مقدم شمردن «حق الناس» بر «حق الله» از برپایی نماز در اول وقت منصرف گردید و با رأفت و محبت به تظلم خواهی اش گوش فرا داد و پس از مطلع شدن از ظلم مامور خود گریست و ضمن اعلام برائت از ستم وتعدی کارگزارش حکم عزل او را صادر نمود و فرمود: «خدایا تو بر من و آنها شاهدی که من آنها را امر نکردم که به خلق تو ستم نمایند و حق تو را ترک کنند». سپس قطعه پوستی از جیبش بیرون آورد و بر آن نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان، همانا دلیل روشنی از جانب پروردگارتان آمد. پس تمام کنید  پیمانه و ترازو را و از مردمان چیزهای ایشان را کم نکنید و در زمین، پس از اصلاح آن فساد نکنید، این برای شما بهتراست اگر از مؤمنان باشید(اعراف/85) هر گاه نامه مرا خواندی آنچه از کار ما در دست توست حفظ کن تا کسی به سراغت آید و آنها را از تو بگیرد. والسلام». (المحمودی، 1388، ص 144)

در حیطه صیانت از حقوق و منزلت انسانها، امیرالمومنین(ع) همه را در برابر قانون مساوی قلمداد می کرد و به هیچ روی تا ب تحمل رفتار و برخوردهای تبعیض آمیز در اعمال حقوق و تکریم مردم واجرای قانون را نداشت و در هر شرایطی به شدت به مقابله با آن بر می خاست.

منزلت انسانها در منظر امام علی(ع) آنقدر اهمیت دارد که آن حضرت پاسداری از حقوق و حرمت و جان فرمانبران را مهمتر از حفظ کیان  و اساس حکومت  میداند. وی بر این باور است که  حکومت حق ندارد به قیمت ریختن خون انسانها به تحکیم پایه‌های خود بپردازد.  امیرالمومنین(ع) حتی جایز می داند که اصل حکومت از بین برود ولی خون حرام وناحقی برای دوام و استحکام آن ریخته نشود. هرچند خون ناحق خود سبب ضعف و زوال حکومت می‌گردد. از این رو امام (ع) به مالک می فرماید: «بر حذر باش از خونها(ی مردم) و ریختن غیر حلال آن، که هیچ عاملی در کیفر الهی موثر و در بازخواست او عظیم تر و در نابودی نعمت و کوتاه شدن (حکومت) شتاب آورتر از ریختن خون به ناحق نیست. خداوند سبحان در روز قیامت داوری میان بندگان را از خونهایی که از یکدیگر ریخته‌اند آغاز می‌نماید. پس مبادا (پایه‌های) حکومتت را با خونریزی حرام تقویت کنی که چنین شیوه ای نه تنها موجب ضعف و سستی می شود بلکه آنرا زائل ساخته(به رژیم دیگری منتقل می نماید». (دشتی، 1383، نامه 53،ص418)

به همین خاطر بود که حضرت علی(ع) از قیام برای اخذ حق ولایت و امامت غصب شده خویش امتناع ورزید و بیست و پنج سال صبر و سکوت دردناک را بر ریختن خونهای مردم ترجیح داد. امام(ع) علیرغم آنکه وقوف کامل داشت که تنها راه اصلاح و هدایت مردم عصر خود اعمال زور و به کار گرفتن شمشیر است ، مع الوصف به منظور جلوگیری از خونریزی و خشونت و فساد و نیز تکریم و پاسداشت انسانیت و حقوق مردم به چنین روشی متوسل نشد و از حق الهی خود چشم پوشی کرد. «تنها چیزی که می تواند شما را اصلاح کند شمشیر است اما من برای اصلاح شما خود را به فساد مبتلا نخواهم کرد»< (الشیخ المفید، 1377 ق، ص 268)

امام علی(ع) حتی رعایت حقوق انسانی و اکرام دشمن و مخالف و حتی مجرم در مدت حبس تا روشن شدن تکلیفش را واجب اعلام می‌دارد و تخلف از آن، را به هیچوجه برنمی‌تابد. بدین دلیل زمانی که آن حضرت توسط ابن ملجم ضربت خورد و در بستر مرگ قرار گرفت برایش مقداری شیر آوردند اندکی از آن را نوشید و فرمود به قاتلش که در زندان وی بود از آن شیر بدهند و او را مورد آزار و شکنجه قرار ندهند.

امیرالمومنین(ع) در آخرین ساعات حیاتش و آخرین وصایای خود به خویشانش که در بستر احتضار او گرد آمده بودند و دقایق جانگداز وداع با امامشان را به سختی سپری می کردند باز هم در باره حقوق مردم و جلوگیری از ظلم و تجاوز سخن می گوید، تا احساسات و عواطف مجروح شده خود را وسیله ای برای افراط در انتقام گیری از ضارب و کسانش و قتل او را بهانه ای برای سرکوب خونین مخالفین و اقدامات خشونت بار و خونریزی و نقض حقوق دیگران وقانون شکنی قرار ندهند و بر پایه قانون قصاص عمل نمایند و از مثله کردن قاتلش اجتناب ورزند. «ای پسران عبدالمطلب ، هرگز چنین نباشد که به جان مسلمین افتاده خونهای آنها را بریزید و بگویید امیرالمومنین کشته شد، امیرالمومنین کشته شد، آگاه باشید، هرگز جز قاتل من کسی را نکشید، بنگرید، اگر بر اثر ضربت او از دنیا رفتم در برابر آن فقط یک ضربه بزنید، مبادا او را مثله کنید که من از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود، از مثله کردن دوری کنید هر چند به سگ آزار دهنده باشد». (دشتی، 1383، نامه 47، ص 398)

موخره

در اندیشه سیاسی و سیره حکمرانی حضرت علی (ع) با الهام از تعالیم قرآنی و سیره نبوی انسان در مقام اشرف مخلوقات و خلیفه خدا در زمین در اوج عظمت خلقت، عزت و آزادگی قرار دارد. امام علی (ع) بویژه در دوران زمامداری خود همواره دغدغه آن داشت که کرامت و آزادی تعیین سرنوشتی که خداوند به انسانها عطا فرموده توسط حکومت شوندگان و حکومت کنندگان خدشه دار شود. از این رو آن حضرت در مقام عمل و نظر با هر گونه رفتار و گفتاری که این نعمت الهی را سلب نماید مقابله می کرد و با خاطیان بشدت برخورد می نمود. امام علی (ع) در نامه ها، خطبه ها و دستورات خود از یکسو به کارگزارانش با توجه به ماهیت مفسده انگیز قدرت، صیانت از شان و منزلت والای فرمانبران بما هو انسان، اعم از مسلمان و غیرمسلمان و حتی مخالف و معارض، اجتناب از استثمار، استبعاد و تحقیر مردم، استبدادورزی و رابطه تحکم آمیز، سلطه جویی و تضییع حقوق شهروندان را موکدا و مکررا یادآوری می نمود و به آنان این نکته راهبردی و اساسی را گوشزد می کرد که فرمانروایان جایگاه و نقشی فراتر از خادمان و خدمتگزاران مردم ندارند. از سوی دیگر به فرمانبران، خاطر نشان می نمود که هیچگاه مقهور و مرعوب قدرت و موقعیت حاکمان نشوند و از انجام هر عملی که مغایر با آزادمنشی، عزت نفس و شان و منزلت و حقوق خدادادی آنها می باشد نظیر تملق و چاپلوسی و تمجید فرمانروایان، سلطه پذیری که زمینه ساز فساد حاکم و محکوم است خودداری کنند.

فهرست منابع

1- قرآن کریم

2- دشتی محمد (1383)، ترجمه نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیر المومنین (ع)

3- قاضی ابوالفضل (1379)، بایسته های حقوق اساسی، تهران، دادگستر

4- نائینی محمد حسین (1359)، تنبیه الامه و تنزیه المله، جلد 6، تهران، شرکت سهامی انتشار

5- شیخ المفید، محمدبن نعمان (1413 ق)، الارشاد، قم، موسسه آل البیت

6- المجلسی محمد باقر (1403 ق)، بحارالانوار، الطبعه الثالثه، بیروت، دار احیاء التراث العربی

7- المحمودی محمد باقر (1388 ق)، نهج السعاده فی مسترک نهج البلاغه، موسسه التضامن الکبری

پست الکترونیک را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید